Rhapsody

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «Snapshots» ثبت شده است

امروز سر کلاس به ساعت نگاه می کردم و دلم می خواست کلاس زودتر تمام شود. چیز جدیدی به دانسته هایم اضافه نمی شد و ماندن در کلاس و انتظار برای پایان ان کلافه ام کرده بود. 

به یکباره به یک جور epiphany رسیدم. می خواستم کلاس زودتر تمام شود و خواسته ام معادل بود با فرا رسیدن زودتر پایان زندگیم. کاغذ هایم را جمع کردم و کیفم را بستم و از کلاس بیرون زدم. انتظار برای زودتر تمام شدن زندگیم در حالیکه به اسلاید های استاد خیره شده بودم کار نفرت انگیزی در نظرم آمد. 

از بلاتکلیفی متنفرم. از همیشه پلن بی داشتن هم. دلم می خواهد مصمم باشم. آنقدر مطمئن که خم به ابرو نیاورم. اما نمی شود. شک همیشه پا به پای عقل راه می رود.


داییم اومده بود خونه مون. شیر کاکائو خریده بود و بستنی لیتری. حدس می زنم سه شنبه بود آخه داشت جومونگ و مرگ تدریجی یک رویا رو نشون می داد. فلشش رو بهم داد. نشستم پشت کامپیوتر و فلش رو باز کردم به اندازه ی دو هفته مون توش فیلم بود و موسیقی. رسیدم به howl's moving castle. نگاهش کردم. تموم که شد خشکم زده بود. با تمام وجودم دوستش داشتم.

- With all these flowers in this valley you can easily open up a flower shop.

-  so you're going away...

دوم راهنمایی بودم. دوست صمیمی ام اون موقع ها میم بود. نامه داده بودن بهمون که زود تر تعطیل می شیم. 11 رسیدم خونه. سیم دایل آپ رو وصل کردم به پریز تلفن. وصل شدم به اینترنت. یادم نمیاد چه طور ولی رسیدم به فروم Tokio Hotel. تِرَک Ready, Set, Go رو دانلود کردم. بیست و دو دقیقه ی تمام طول کشید. کارم که تموم شد سیم دایل آپ رو جمع کردم. میم زنگ زد. پرسید چرا تلفن اشغال بوده. گفتم آهنگ دانلود کردم. پشت تلفن با هم آهنگ گوش دادیم. اولین آهنگی که در تمام طول عمرم دانلود کرده بودم...