Resolutions
در ریویوی سال بیستبیست گودریدز نوشتم که نمیخواهم امسال بیشتر کتاب بخوانم. نوشتم که دلم میخواهد بتوانم بیشتر بنویسم. از اول ژانویه هر شب یکی دوجمله دربارهی این روزهایی که بیشترش پای کامپیوتر و تمام کردن این و آن چیز سپری میشود نوشته ام و تا به حال با احتساب این نوشته توانسته ام چهار روز پشت سر هم چیزهایی که به ذهنم میآیند را بنویسم. بخشی از این تصمیم هم برمیگردد به احیای این وبلاگ و آن روزهایی که فکرهایم را بیشتر منتشر میکردم و یا به بیان دیگر کلمه کم نمیآوردم برای نوشتن چیزهای داخل مغزم.
سینمای دهه سی را "تمام" کردهام و چه فیلمهای محشری دیدم! سینما تازه دارد جدیتر میشود و فیلمهای دیدنی بیشتر و بهتری پیدا میکند. دومین اولویتم برای نوشتن، بعد از داشتن یادداشتهای روزانه، میرسد به نوشتن دربارهی سینمای دهه سی تا بعد بتوانم بروم سراغ فیلمهای دهه چهل.
سریال آفیس را هم تمام کردهام در این چند وقت. بعد از تمام شدنش تا دم اشک ریختن رفتم از حجم دلتنگی برای تمام شخصیت ها به خصوص مایکل. یک سال پیش ذره ذره دیدنش را شروع کردم و برایم تبدیل شد به یکی از بهترین سریالهای تمام عمرم.
همین!
جدیدا خوندن کتاب جدیدی رو شروع کردم که توی اون پیشنهاد میده هر روز بلافاصله بعد از نوشتن سه صفحه بنویسم. و امروز من 15امین روز از سه صفحه روزانه نوشتن رو تجربه کردم و با یک حساب سرانگشتی دیدم که برای اولین بار در عمرم بعد از 15 روز 45 صفحه برای خودم نوشتم، 45 صفحه از خودم نوشتم. 45 صفحه از خشم ها و عصبانیت ها و ناراحتی ها و فکرها و شادی ها و ... نوشتم. و باورم نمی شد.
و دقیقا توی همین کتاب توصیه شده گهگاهی به صورت هفتگی خوندن هر کتاب و پیز دیگه ای رو متوقف کنی و به جای گرفتن ورودی های جدید، روی دانسته های فعلیت تمرکز کنی.
اسم کتاب راه هنرمند جولیا کامرون