Rhapsody

۱۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «Bleak» ثبت شده است

    "you know what a loser is?

    a real loser is somebody that's so afraid of not winning, they don't even try."


یه جایی تو Little miss sunshine، پدربزرگ می‌گه یه Loser کسیه که برای رسیدن تلاش نکنه. یه تعریف دیگه‌اش می‌تونه انسان رقت‌انگیزی باشه که مستاصلانه تلاش می‌کنه. 

تو برزخ عجیبی گیر افتاده ام درباره ی روابطم با آدم ها. حس می کنم به اندازه ی کافی تاثیر گذار نبوده ام تو زندگیم و هیچ اهمیتی نمی دم اگه کسی الان بگه حرف و نظر دیگران برای آدم نباید ارزش داشته باشه. چون مهمه. برای یه آدم معمولی روابطش با دیگران مهمه. و من به جایی رسیده ام که فکر می کنم اگه همین الان بمیرم زندگی هیچ کس تغییری نمی کنه. روی هیچ کس تاثیری نذاشته ام و این آزارم می ده. 

.

تمام هفته ی پیش رو دانشگاه بودم. اکثر مواقعی هم که خونه بودم باید آنلاین می شدم و پروژه ها رو با همگروهی هام پیش می بردم. یه جایی تو مقدمه ی بارون درخت نشین نوشته شده بود که از لحظه ای که کوریمو روندو رفت بالای درخت، عشقش به آدم ها بیشتر شد. گمونم منم باید برم بالای درختی جایی...

آدم باید بدونه کجا باید راهی که داره می ره رو ول کنه. از اون مهم تر آدم باید بتونه راهی که داره می ره رو ول کنه. وگرنه می افته تو دور باطلی که خلاصی ازش سخته و طاقت فرسا. آدم باید جرئت داشته باشه برای رها کردن راه اشتباه در نیمه ی راه. وصال همیشه ممکن نیست. 

از نگرانی های بی مورد مسخره ی کوچک دیوانه کننده ام بدم میاد و تپش قلبی که ای کاش دلایل بهتری براش وجود داشت و شب بیداری هایی که هیچ وقت تا به الان تجربه شون نکرده بودم. 

عادت ندادم به نوشتن اینجور مطالب در این وبلاگ اما می نویسم که یادم بماند برای همیشه. از ترم بعد برای انجام پروژه ها با هیچ کس همگروه نمی شوم مگر اینکه عدم راحت طلبی و سخت کوشی اش از قبل برایم اثبات شود. تنها انجام دادن کار بسیار لذت بخش تر از جنگ اعصاب با همگروهی هاست...